بر اساس افسانه ها و آداب و رسوم باستانی, موضوعات ایرانی پرورش یافته در دوره ی عباسی نشانه های هنر جامعه اسلامی را آشکار می کند و ویژگی تولید خود به خود خلق الساعه که تعدادی از دانشمندان در مورد آن بحث کرده اند و به آن نسبت داده اند را ندارد
بر اساس افسانهها و آداب و رسوم باستانی، موضوعات ایرانی پرورش یافته در دورهی عباسی نشانههای هنر جامعه اسلامی را آشکار میکند و ویژگی تولید خود به خود (خلق الساعه) که تعدادی از دانشمندان در مورد آن بحث کردهاند و به آن نسبت دادهاند را ندارد.
وقتی آنها تحت تأثیر احساسات وطنپرستی خود این پدیده را توضیح میدادند، تعدادی از فرقههای تازه مسلمان بزرگی مثل: برمکیان، نوبختیان در توطئهای قرمطیان را نیز با خود همراه کردند. تعلیم فقط تحت شرایط خاصی انجام و تحت تأثیر شرایط جغرافیایی وتاریخی، معین میشد و آن منطقه را در سؤال به عنوان یک کاتالیزور مناسب قرار میداد و شرایط لازم برای آن در بینالنهرین یافت میشد. به دلیل آن که بینالنهرین بخشی مسیحی نشین با بافت اجتماعی بود که به تازگی به تابعیت ایران در آمده بود. برای مثال میتوان اسامی ناحیه یا استان آنها و ترجمهی پهلوی این اسامی را در دفاتر ثبت پیدا کرد. حتی احتمال دارد جایی که این پدیده از آن سرچشمه گرفته است را مشخص کرد. عمل ترکیب در محل کوفه بهکوباد ساسانی انجام میشده است. مدت ۸۰ سال بعد از غلبهی اعراب، کوفه و بصره تنها پایگاههای مستحکم دایمی بودند. بصره به تازگی ساخته شده بود. بنابراین نمایی از شهر قبلی را نشان نمیداد؛ امّا کوفه چندین کیلومتر دورتر از هیره ساخته شده بود و به عنوان پایتخت قدیمی کشور عربی، تابع دولت ساسانی بود؛ به طوری که زمانی که قبایل عرب، پیروزی خودشان را تحقق بخشیدند، این محل شامل سه گروه از ساکنانی بود که بیش از یک قرن با هم متحد بودند. یعنی همان ارمنیان که بیشتر قسمتهای آن را مسیحیان نسطوری تشکیل میداد.
اعراب که از عادات بادیه نشینی خود دست کشیده و کم و بیش مسیحی یا صابئی میشدند، تشکل اداری را به وجود آوردند و بخشی دیگر شامل مستعمره نشینان ایرانی در هیره به تمدن مسیحیت و عرب روی آوردند که عامل مؤثری در ایجاد ارتباط فرهنگی بین اسلام و ایران بودند؛ نقشی که بعدها در سنت اسلامی تنها به یک فرد به عنوان رابط اصلی محول میشد. شاید اهمیت تاریخی آن واقعیتر از چیزی بود که به او عطا شده بود و آن مرد مسلمان «سلمان فارسی» بود. در زمان فتح، وقتی که ابتدا اردوگاه سنگربندی شدهی شهر بصره از قبایل موداریی (Mudarid) خصوصا تمیم (Tamim)، یعنی کسانی که فقط به عنوان ملازمان بومی نباتینز (Nabateans) یا مردان ارمنی تشکیل داده بود. عمدتا اردوگاه سنگربندی و کوفه توسط قبایل عربی (قحطانی حمادان، کیندا) (kinda , Hamadan) پر شده بود و این بدان معنی است که قبایل یمنی درست همان اصالت را داشتند که قبایلی همچون سلسله شاهزادگان لخمی (lakhmid) هیره را حمایت میکرد. ملازمان آنها را نه تنها ارامنه تشکیل میدادند بلکه حمراییهای ایرانی نیز جزو آنان بودند. بسیار حائز اهمیت است که این ایرانیان عرب شده از قبل از صفین در فداکاری و اشتیاق، شهره بودند و سازمان سیاسی آنان توسط قبایل یمنی محافظت میشد. این بدان معنی است که معقولیت شیعیان حضرت علی علیهالسلام ، همچنان بسیار مهم بوده به طوری که در طول زندگی سیاسی حضرت علی علیهالسلام ، مذهب شیعه از جانب کوفه ترویج میشد و تا احساء و نجران ادامه مییافت. مسیر آن در واقع خط سیر بزرگ نفوذ اقتصادی مرکزی عربستان است که حواریون مسیحیت نسطوری در قرن پنجم میلادی از آن استفاده کرده بودند و به نوبت نفوذ سیاسی ایرانی را که در انتهای قرن ششم میلادی پذیرفته بودند و امروزه از طریق ارتباط میان شیعیانی که در احساء و نجران متمرکز هستند، تعریف میشود.
بالاخره میدانیم که تشکیل مجمع اسلامی ایران همزمان در طوایف عربی، از اردوگاه با نتایج بسیار متفاوت و در دو حالت ایجاد شده حال آنکه منطقه بصره دیناور (Dinavar) فارس وکرمان به غیر از اهواز) این کوشش نتیجه داد. بدیهی است که در تشکیل ناحیهی اداری عربی ظاهرا مردم در این منطقه از کوفه (نهاوند، جبال، شمال شرقی) به ناحیهی کوچکی از مستعمرهنشینان انتقال داده شدند و در نقاط مرکزی به خاطر وجود ایرانیان نوکیش، آن را گسترش و توسعه دادند و کمکم مراکز کوچکی از شیعهی ارتدوکس، اسماعیلیه، زیدیه ایجاد شدند. نمونههای برجسته و بارز کاشان (بنیاسد کوفه) اَوا (Ava) نزدیک شهر ری، بالاتر از همه قم است که به عنوان مرکز تاریخی اصلی شیعه در ایران به شمار میآید آنجا از نیمهی قرن هشتم میلادی توسط اعراب یا یمنیهای مستعربه (Himyar , Kahlan) که از کوفه آمدند و بعدا ایرانیهای نوکیش را از کشور اطراف و مجاور مورد حمله قرار دادند، ایجاد شد.
● «کوفه مبدأ نقاشی اصیل اسلامی»
برجستهترین ویژگیهای تاریخ اسلامی در دو قرن اوّل بعد از هجرت، رقابت میان دو گروه از طوایف عرب بود: نژاد جنوبی در مقابل نژاد مرکزی عرب و یمن در مقابل قبیلهی مودار (Mudar) است. این رقابت در بینالنهرین به اوج خود رسید زمانی که این کشور به عنوان مرکز تمدن اسلامی در قرن هشتم شناخته شد، و خود را به عنوان مخالفِ سرسخت دو مکتبی که خودشان عملاً، هم در روش و هم در الهیات مخالف یکدیگر بودند، آشکار ساخت که آن دو، مکتب «یمنی کوفه» و مکتب «مودار بصره» بودند.
مسئلهی سیاسی ـ عرفانی خلافت کوفه قانونی بوده و این بدان معناست که شیعه، مقابل تمدن اهل سنت (اهل اجماع) که در بصره بوده قرار داشته است و این قانونمندی در میان تعدادی از شیعیان خسای (Khassa) که به عنوان غلاّت (ghulat) یا افراطیون شناخته شده بودند قرار داشتند که طبق مجادلات قوی مانویان توسط اشخاصی مانند مغیرا و ابومنصور تفسیر شده که قرآن به فرضیه تکوینی پیدایش جهان وابستهاست.
ارکان زیباسازی فرقهی مانویان عبارت بود از ستون روشنایی (عمود نور)، انسان نخستین قیومارت سابق مزدکی (Mazdean ex – Gayu marth)، نور محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، تضادها (اضداد) و همچنین چرخههای (akvar) ابلاغ وحی.
باید خاطر نشان کرد که رئیس (پیشوای) رهبران اسلامی از میان طبقات یا از میان ملازمان طوایف یمنی کوفه، ایجل (Ijl)، جوفی (jufi) و کهیل (kahil) (اسد) (Asad) برخاسته بود و کم و بیش با اسم دین مزدکی خود را ملبس کرده بودند. بصره در مورد موضوع معاد و جهت تکامل تدریجی تاریخ بشریت، و در مورد فرضیهی انفصال قرآنی، که روابط عادی و داخلی بین نسلها را انکار میکند همچنان استوار باقی ماند. در حالی که مکتب کوفه در مورد چرخههای وحی به تئوری مانوی تمایل داشته، تئوریای که بر اساس زیرساخت مقطعی ستارهشناسی (نجومی) و طبیعت غیر مادیش را از علم کیمیا گرفته است که در مجموع دو پایهی فلسفهی زیستشناسی و علم کیمیای اسلامی هر دو از کوفه و از میان شیعیان سرچشمه گرفتند و در واقع هدف آنها این بوده که این مهم را در شعر و مینیاتورهای فارسی ادامه دهند.
در مورد مسألهی عاشقِ ایدهآل در ادبیات، مکتب بصره به طرز استادانهای روش و سبک مشکوکی به نام شهر ادبا ساخته بود، ضمن اینکه دانشمندان کوفه کم و بیش دیوانهای صحیح و معتبری را تألیف و گردآوری میکردند، و افسانههایی در مورد جلال و شکوه تمدنهای عرب بادیه نشین، قبل از اسلام خلق کرده بودند و با آرمان افلاطونی که روی ادبیات و نقاشی ایرانی تأثیر عمیقی داشته، مخالفت میکردند و در زمینهی عشق مادی، افسانهای بنام عاشق ادهاری وجود دارد، عاشقی که از عشق میمیرد بدون این که جرأت لمس معشوق خویش را داشته باشد، مانند مجنون که لیلی را پرستش میکرد. و در مورد عشق اهل تصوف، افسانهای در مورد شاهزادهی مرتاضی وجود دارد، که به خاطر عشق الهی دیوانه شده بود (مانند بهلول)
بر خلاف سوابق ایرانیشان، آنها کوشش کردند تا مبدأ یونانی و افلاطونی را به این اصول نسبت دهند، امّا جنبههای معینی وجود داشت که مربوط به فرقهی مانوی میشد.
اصطلاح ولایا (vilaya)، ابتدا به معنای فداکاری فعل انسانی است که در تعبیر به عنوان شخصِ امام بر حق نشان میدهد، سپس نقش عشق را در عشق دنیوی و پاکی را در عشق اهل تصوف مشخص میکنند.
این دو عشق در تکامل تدریجی خود و در نظم و ترتیب یا (arcanum) (تقیه: کتمان کردن نام امام بر حق و نیز نام معشوق، اگر آن مراد خدا باشد.) نفوذ عقیدهی آشناسازی با احکام را نمایان کرده و (و بر درستی بدعتهای حضرت محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم گواه است) برای اینکه آنها همیشه قضیهی عشق خالص و ناب زنادیق را، یک دوره شرعی (مانوی) مینامند که این عشق از دورهی ساسانی به عنوان بدعت مانوی معنی شده و اصل عشق خالص را که بدعتها آن را به شدت و جدیت محکوم کرده، مورد اعتراض قرار دادهاند و این امر در تاریخ هنر حیاتی دوباره است و به عنوان احترام به بدعتی نو که همچون محرّکی مهیّج است و وجد را شدّت میدهد.
تصور و عقیده در مورد شهید خدایی این است که شهید یعنی چیزی که توجه ما را به خود جلب کرده تا از این طریق جلوهای از یک آیین بنیادی اسلامی شود. یک متن است که در میان متون بیشماری بسیار مهم است: بر اساس نظریه مانویان، خداوند خودش را کمکم در هر شهیدی رسوخ میدهد. از این رو آنها چیزی را که تحسین میکنند مورد پرستش قرار میدهند. مثل گلها، فلزات، کوهها، آب، درختان، اسبها، شتران، گلههای گاوهای ماده، مردان، زنان، گیاهان و این به عنوان اصول هلولیا (پیروان بهلول)(hululiya) در میان کتب حلاجیان (پیروان حلاج) است.
به وضوح میتوان گفت که این فقط توصیف (دین) نیست بلکه کاریکاتور مجادلهآمیزی است که نه تنها به مانی، بلکه به حلاج مربوط میشد، ولی خصوصیت اصلی آن بسط احساس زیبایی است که آن را همچون بلور شفاف و رنگارنگی نشان میدهد. همانطور که میدانیم طبق اصول اسلامی، مانی به عنوان سرچشمه و پیشوای بزرگ نقاشی بوده و در قرن چهارم میلادی بر طبق نظر افرائیم مقدس (پسر دوم یوسف) همچون… یک عملکرد تعلیمی تعیین شده و محرک انگیزهی تحسین فرزندان نور و انزجار از کسانی که در تاریکی قرار میگیرند.
کاملاً قابل درک است که توسعهی قابل ملاحظهی تهذیب نیایش در میان مانویان، مدیون تفسیر سمبلیکی نقاشان از اصول رهایی از نور بوده است، این مفهوم، در نقاشیهای دیواری مانوی با استفاده از هالهی نوری که به عنوان یک حلقهی نور دور تا دور هر قدیسی میباشد و همچنین با هالهی تقدس آنان که به سوی بهشت میرود، نشان داده میشود که این کاملاً بر خلاف هالهی مسیحیت میباشد. این هاله در فرهنگ مسیحیت به تمرکز در روح مقدس قدیس اشاره و دلالت میکند. همین تفکر مانویان را راهنمایی کرد تا روشنایی را در مینیاتورهایشان با فلزات گرانبها نشان دهند. بر روی اصول و موتیفهای تزیینی مانویان در ایران و بینالنهرین پافشاری شد و ذهن جامعهی اسلامی آنان را برای مینیاتورهای مهم که جلوهی الهی داشته اختصاص داده شد. مانند آنهایی که در نسخهی عربی به کار رفته و در آن آرامش اندیشه نشان داده شده است و همچنین اعتقادشان را به روزی که در آن پیمان روحها (میثاق) به عزت و هالهی کلی سرنوشت مقدر شده، بشارت میدهد. واسطی میگوید «او کسی است که در عظمت خداوند اندیشه میکند و او را مجاز میکند تا در یک رز سرخ تأمل کند.»
هنر مینیاتورهای ایرانی، بدون نمای سه بعدی، بدون سایه و بدون قالب سازی با به کارگیری فلزهای درخشان منحصر به فرد است و این گواه بر این است که خالقان این آثار نوعی والایش کیمیاگری ذرات نور الهی را که یکجا، در تصویری محدود شده، را بر عهده گرفتهاند. فلزات گرانبها، نظیر طلا و نقره در طراحی زلفها و تاجها، هدایا و فنجانها به کار میروند تا از به کارگیری رنگها به تنهایی دوری جویند: فکر رهایی، که به طور کلی در وحی مقدس مانوی در نظر گرفته شده، کاملاً بر خلاف تبدیل هیأت و شمایلهای بیزانسی است جایی که زمینهها پوشش طلایی به خود میگیرند، تا تجسمی بر روشنایی باشند. بیش از تذهیب، آداب نیایش ما نویان که تمایزشان مابین روشنایی و تاریکی، رنگها و صورتهایی است که توسط صاعقه ضربه میخورند و درون ذرات طلایی منفجر میشوند، که نمودی از روحی اسلامی در نظر گرفته میشود.
بنابراین رنگهای ناخالص روشن شده و بها یافتهاند در حالی که فلزات گرانبها، مادی انگاشته شدهاند. نظرات متعددی در این زمینه وجود دارد، فرضیهی ضعیف تضاد، مانویان، به تدریج و به طور یکنواخت با منظرهی یک چلچراغی با ظاهر طلایی شبیه لوسترهای مسی ساخت کاشان تشابه پیدا میکند. این روش، تداعی رؤیایی لطیف یک مسلمان است که پس از راز و نیاز بمنظور حکم و ارادهی الهی استخاره میکند و به خواب میرود و بعد چیزهایی را در مقابل دیدگان خود میبیند که ملهم از حکم خداوندی قادر و ازلی است و اگر ارادهی خداوند بر آن باشد، قادر(۱) به درک آن میباشد.
پینوشتها:
۱ ـ منظور همان خواب نما شدن است.
منبع: آفتاب