تغییر طراحی ایرانی و ریشه های آن

-1

بر اساس افسانه ها و آداب و رسوم باستانی, موضوعات ایرانی پرورش یافته در دوره ی عباسی نشانه های هنر جامعه اسلامی را آشکار می کند و ویژگی تولید خود به خود خلق الساعه که تعدادی از دانشمندان در مورد آن بحث کرده اند و به آن نسبت داده اند را ندارد

بر اساس افسانه‏ها و آداب و رسوم باستانی، موضوعات ایرانی پرورش یافته در دوره‏ی عباسی نشانه‏های هنر جامعه اسلامی را آشکار می‏کند و ویژگی تولید خود به خود (خلق الساعه) که تعدادی از دانشمندان در مورد آن بحث کرده‏اند و به آن نسبت داده‏اند را ندارد.

وقتی آن‏ها تحت تأثیر احساسات وطن‏پرستی خود این پدیده را توضیح می‏دادند، تعدادی از فرقه‏های تازه مسلمان بزرگی مثل: برمکیان، نوبختیان در توطئه‏ای قرمطیان را نیز با خود همراه کردند. تعلیم فقط تحت شرایط خاصی انجام و تحت تأثیر شرایط جغرافیایی وتاریخی، معین می‏شد و آن منطقه را در سؤال به عنوان یک کاتالیزور مناسب قرار می‏داد و شرایط لازم برای آن در بین‏النهرین یافت می‏شد. به دلیل آن که بین‏النهرین بخشی مسیحی نشین با بافت اجتماعی بود که به تازگی به تابعیت ایران در آمده بود. برای مثال می‏توان اسامی ناحیه یا استان آن‏ها و ترجمه‏ی پهلوی این اسامی را در دفاتر ثبت پیدا کرد. حتی احتمال دارد جایی که این پدیده از آن سرچشمه گرفته است را مشخص کرد. عمل ترکیب در محل کوفه بهکوباد ساسانی انجام می‏شده است. مدت ۸۰ سال بعد از غلبه‏ی اعراب، کوفه و بصره تنها پایگاه‏های مستحکم دایمی بودند. بصره به تازگی ساخته شده بود. بنابراین نمایی از شهر قبلی را نشان نمی‏داد؛ امّا کوفه چندین کیلومتر دورتر از هیره ساخته شده بود و به عنوان پایتخت قدیمی کشور عربی، تابع دولت ساسانی بود؛ به طوری که زمانی که قبایل عرب، پیروزی خودشان را تحقق بخشیدند، این محل شامل سه گروه از ساکنانی بود که بیش از یک قرن با هم متحد بودند. یعنی همان ارمنیان که بیشتر قسمت‏های آن را مسیحیان نسطوری تشکیل می‏داد.

اعراب که از عادات بادیه نشینی خود دست کشیده و کم و بیش مسیحی یا صابئی می‏شدند، تشکل اداری را به وجود آوردند و بخشی دیگر شامل مستعمره نشینان ایرانی در هیره به تمدن مسیحیت و عرب روی آوردند که عامل مؤثری در ایجاد ارتباط فرهنگی بین اسلام و ایران بودند؛ نقشی که بعدها در سنت اسلامی تنها به یک فرد به عنوان رابط اصلی محول می‏شد. شاید اهمیت تاریخی آن واقعی‏تر از چیزی بود که به او عطا شده بود و آن مرد مسلمان «سلمان فارسی» بود. در زمان فتح، وقتی که ابتدا اردوگاه سنگربندی شده‏ی شهر بصره از قبایل موداریی (Mudarid) خصوصا تمیم (Tamim)، یعنی کسانی که فقط به عنوان ملازمان بومی نباتینز (Nabateans) یا مردان ارمنی تشکیل داده بود. عمدتا اردوگاه سنگربندی و کوفه توسط قبایل عربی (قحطانی حمادان، کیندا) (kinda , Hamadan) پر شده بود و این بدان معنی است که قبایل یمنی درست همان اصالت را داشتند که قبایلی همچون سلسله شاهزادگان لخمی (lakhmid) هیره را حمایت می‏کرد. ملازمان آن‏ها را نه تنها ارامنه تشکیل می‏دادند بلکه حمرایی‏های ایرانی نیز جزو آنان بودند. بسیار حائز اهمیت است که این ایرانیان عرب شده از قبل از صفین در فداکاری و اشتیاق، شهره بودند و سازمان سیاسی آنان توسط قبایل یمنی محافظت می‏شد. این بدان معنی است که معقولیت شیعیان حضرت علی علیه‏السلام ، همچنان بسیار مهم بوده به طوری که در طول زندگی سیاسی حضرت علی علیه‏السلام ، مذهب شیعه از جانب کوفه ترویج می‏شد و تا احساء و نجران ادامه می‏یافت. مسیر آن در واقع خط سیر بزرگ نفوذ اقتصادی مرکزی عربستان است که حواریون مسیحیت نسطوری در قرن پنجم میلادی از آن استفاده کرده بودند و به نوبت نفوذ سیاسی ایرانی را که در انتهای قرن ششم میلادی پذیرفته بودند و امروزه از طریق ارتباط میان شیعیانی که در احساء و نجران متمرکز هستند، تعریف می‏شود.

بالاخره می‏دانیم که تشکیل مجمع اسلامی ایران همزمان در طوایف عربی، از اردوگاه با نتایج بسیار متفاوت و در دو حالت ایجاد شده حال آنکه منطقه بصره دیناور (Dinavar) فارس وکرمان به غیر از اهواز) این کوشش نتیجه داد. بدیهی است که در تشکیل ناحیه‏ی اداری عربی ظاهرا مردم در این منطقه از کوفه (نهاوند، جبال، شمال شرقی) به ناحیه‏ی کوچکی از مستعمره‏نشینان انتقال داده شدند و در نقاط مرکزی به خاطر وجود ایرانیان نوکیش، آن را گسترش و توسعه دادند و کم‏کم مراکز کوچکی از شیعه‏ی ارتدوکس، اسماعیلیه، زیدیه ایجاد شدند. نمونه‏های برجسته و بارز کاشان (بنی‏اسد کوفه) اَوا (Ava) نزدیک شهر ری، بالاتر از همه قم است که به عنوان مرکز تاریخی اصلی شیعه در ایران به شمار می‏آید آنجا از نیمه‏ی قرن هشتم میلادی توسط اعراب یا یمنی‏های مستعربه (Himyar , Kahlan) که از کوفه آمدند و بعدا ایرانیهای نوکیش را از کشور اطراف و مجاور مورد حمله قرار دادند، ایجاد شد.

● «کوفه مبدأ نقاشی اصیل اسلامی»

برجسته‏ترین ویژگی‏های تاریخ اسلامی در دو قرن اوّل بعد از هجرت، رقابت میان دو گروه از طوایف عرب بود: نژاد جنوبی در مقابل نژاد مرکزی عرب و یمن در مقابل قبیله‏ی مودار (Mudar) است. این رقابت در بین‏النهرین به اوج خود رسید زمانی که این کشور به عنوان مرکز تمدن اسلامی در قرن هشتم شناخته شد، و خود را به عنوان مخالفِ سرسخت دو مکتبی که خودشان عملاً، هم در روش و هم در الهیات مخالف یکدیگر بودند، آشکار ساخت که آن دو، مکتب «یمنی کوفه» و مکتب «مودار بصره» بودند.

مسئله‏ی سیاسی ـ عرفانی خلافت کوفه قانونی بوده و این بدان معناست که شیعه، مقابل تمدن اهل سنت (اهل اجماع) که در بصره بوده قرار داشته است و این قانونمندی در میان تعدادی از شیعیان خسای (Khassa) که به عنوان غلاّت (ghulat) یا افراطیون شناخته شده بودند قرار داشتند که طبق مجادلات قوی مانویان توسط اشخاصی مانند مغیرا و ابومنصور تفسیر شده که قرآن به فرضیه تکوینی پیدایش جهان وابسته‏است.

ارکان زیباسازی فرقه‏ی مانویان عبارت بود از ستون روشنایی (عمود نور)، انسان نخستین قیومارت سابق مزدکی (Mazdean ex – Gayu marth)، نور محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، تضادها (اضداد) و همچنین چرخه‏های (akvar) ابلاغ وحی.

باید خاطر نشان کرد که رئیس (پیشوای) رهبران اسلامی از میان طبقات یا از میان ملازمان طوایف یمنی کوفه، ایجل (Ijl)، جوفی (jufi) و کهیل (kahil) (اسد) (Asad) برخاسته بود و کم و بیش با اسم دین مزدکی خود را ملبس کرده بودند. بصره در مورد موضوع معاد و جهت تکامل تدریجی تاریخ بشریت، و در مورد فرضیه‏ی انفصال قرآنی، که روابط عادی و داخلی بین نسل‏ها را انکار می‏کند همچنان استوار باقی ماند. در حالی که مکتب کوفه در مورد چرخه‏های وحی به تئوری مانوی تمایل داشته، تئوری‏ای که بر اساس زیرساخت مقطعی ستاره‏شناسی (نجومی) و طبیعت غیر مادیش را از علم کیمیا گرفته است که در مجموع دو پایه‏ی فلسفه‏ی زیست‏شناسی و علم کیمیای اسلامی هر دو از کوفه و از میان شیعیان سرچشمه گرفتند و در واقع هدف آن‏ها این بوده که این مهم را در شعر و مینیاتورهای فارسی ادامه دهند.

در مورد مسأله‏ی عاشقِ ایده‏آل در ادبیات، مکتب بصره به طرز استادانه‏ای روش و سبک مشکوکی به نام شهر ادبا ساخته بود، ضمن اینکه دانشمندان کوفه کم و بیش دیوان‏های صحیح و معتبری را تألیف و گردآوری می‏کردند، و افسانه‏هایی در مورد جلال و شکوه تمدن‏های عرب بادیه نشین، قبل از اسلام خلق کرده بودند و با آرمان افلاطونی که روی ادبیات و نقاشی ایرانی تأثیر عمیقی داشته، مخالفت می‏کردند و در زمینه‏ی عشق مادی، افسانه‏ای بنام عاشق ادهاری وجود دارد، عاشقی که از عشق می‏میرد بدون این که جرأت لمس معشوق خویش را داشته باشد، مانند مجنون که لیلی را پرستش می‏کرد. و در مورد عشق اهل تصوف، افسانه‏ای در مورد شاهزاده‏ی مرتاضی وجود دارد، که به خاطر عشق الهی دیوانه شده بود (مانند بهلول)

بر خلاف سوابق ایرانیشان، آن‏ها کوشش کردند تا مبدأ یونانی و افلاطونی را به این اصول نسبت دهند، امّا جنبه‏های معینی وجود داشت که مربوط به فرقه‏ی مانوی می‏شد.

اصطلاح ولایا (vilaya)، ابتدا به معنای فداکاری فعل انسانی است که در تعبیر به عنوان شخصِ امام بر حق نشان می‏دهد، سپس نقش عشق را در عشق دنیوی و پاکی را در عشق اهل تصوف مشخص می‏کنند.

این دو عشق در تکامل تدریجی خود و در نظم و ترتیب یا (arcanum) (تقیه: کتمان کردن نام امام بر حق و نیز نام معشوق، اگر آن مراد خدا باشد.) نفوذ عقیده‏ی آشناسازی با احکام را نمایان کرده و (و بر درستی بدعت‏های حضرت محمّد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم گواه است) برای اینکه آن‏ها همیشه قضیه‏ی عشق خالص و ناب زنادیق را، یک دوره شرعی (مانوی) می‏نامند که این عشق از دوره‏ی ساسانی به عنوان بدعت مانوی معنی شده و اصل عشق خالص را که بدعت‏ها آن را به شدت و جدیت محکوم کرده، مورد اعتراض قرار داده‏اند و این امر در تاریخ هنر حیاتی دوباره است و به عنوان احترام به بدعتی نو که همچون محرّکی مهیّج است و وجد را شدّت می‏دهد.

تصور و عقیده در مورد شهید خدایی این است که شهید یعنی چیزی که توجه ما را به خود جلب کرده تا از این طریق جلوه‏ای از یک آیین بنیادی اسلامی شود. یک متن است که در میان متون بی‏شماری بسیار مهم است: بر اساس نظریه مانویان، خداوند خودش را کم‏کم در هر شهیدی رسوخ می‏دهد. از این رو آن‏ها چیزی را که تحسین می‏کنند مورد پرستش قرار می‏دهند. مثل گل‏ها، فلزات، کوه‏ها، آب، درختان، اسبها، شتران، گله‏های گاوهای ماده، مردان، زنان، گیاهان و این به عنوان اصول هلولیا (پیروان بهلول)(hululiya) در میان کتب حلاجیان (پیروان حلاج) است.

به وضوح می‏توان گفت که این فقط توصیف (دین) نیست بلکه کاریکاتور مجادله‏آمیزی است که نه تنها به مانی، بلکه به حلاج مربوط می‏شد، ولی خصوصیت اصلی آن بسط احساس زیبایی است که آن را همچون بلور شفاف و رنگارنگی نشان می‏دهد. همانطور که می‏دانیم طبق اصول اسلامی، مانی به عنوان سرچشمه و پیشوای بزرگ نقاشی بوده و در قرن چهارم میلادی بر طبق نظر افرائیم مقدس (پسر دوم یوسف) همچون… یک عملکرد تعلیمی تعیین شده و محرک انگیزه‏ی تحسین فرزندان نور و انزجار از کسانی که در تاریکی قرار می‏گیرند.

کاملاً قابل درک است که توسعه‏ی قابل ملاحظه‏ی تهذیب نیایش در میان مانویان، مدیون تفسیر سمبلیکی نقاشان از اصول رهایی از نور بوده است، این مفهوم، در نقاشی‏های دیواری مانوی با استفاده از هاله‏ی نوری که به عنوان یک حلقه‏ی نور دور تا دور هر قدیسی می‏باشد و همچنین با هاله‏ی تقدس آنان که به سوی بهشت می‏رود، نشان داده می‏شود که این کاملاً بر خلاف هاله‏ی مسیحیت می‏باشد. این هاله در فرهنگ مسیحیت به تمرکز در روح مقدس قدیس اشاره و دلالت می‏کند. همین تفکر مانویان را راهنمایی کرد تا روشنایی را در مینیاتورهایشان با فلزات گران‏بها نشان دهند. بر روی اصول و موتیف‏های تزیینی مانویان در ایران و بین‏النهرین پافشاری شد و ذهن جامعه‏ی اسلامی آنان را برای مینیاتورهای مهم که جلوه‏ی الهی داشته اختصاص داده شد. مانند آن‏هایی که در نسخه‏ی عربی به کار رفته و در آن آرامش اندیشه نشان داده شده است و همچنین اعتقادشان را به روزی که در آن پیمان روح‏ها (میثاق) به عزت و هاله‏ی کلی سرنوشت مقدر شده، بشارت می‏دهد. واسطی می‏گوید «او کسی است که در عظمت خداوند اندیشه می‏کند و او را مجاز می‏کند تا در یک رز سرخ تأمل کند.»

هنر مینیاتورهای ایرانی، بدون نمای سه بعدی، بدون سایه و بدون قالب سازی با به کارگیری فلزهای درخشان منحصر به فرد است و این گواه بر این است که خالقان این آثار نوعی والایش کیمیاگری ذرات نور الهی را که یکجا، در تصویری محدود شده، را بر عهده گرفته‏اند. فلزات گران‏بها، نظیر طلا و نقره در طراحی زلف‏ها و تاج‏ها، هدایا و فنجان‏ها به کار می‏روند تا از به کارگیری رنگ‏ها به تنهایی دوری جویند: فکر رهایی، که به طور کلی در وحی مقدس مانوی در نظر گرفته شده، کاملاً بر خلاف تبدیل هیأت و شمایل‏های بیزانسی است جایی که زمینه‏ها پوشش طلایی به خود می‏گیرند، تا تجسمی بر روشنایی باشند. بیش از تذهیب، آداب نیایش ما نویان که تمایزشان مابین روشنایی و تاریکی، رنگ‏ها و صورت‏هایی است که توسط صاعقه ضربه می‏خورند و درون ذرات طلایی منفجر می‏شوند، که نمودی از روحی اسلامی در نظر گرفته می‏شود.

بنابراین رنگ‏های ناخالص روشن شده و بها یافته‏اند در حالی که فلزات گران‏بها، مادی انگاشته شده‏اند. نظرات متعددی در این زمینه وجود دارد، فرضیه‏ی ضعیف تضاد، مانویان، به تدریج و به طور یکنواخت با منظره‏ی یک چلچراغی با ظاهر طلایی شبیه لوسترهای مسی ساخت کاشان تشابه پیدا می‏کند. این روش، تداعی رؤیایی لطیف یک مسلمان است که پس از راز و نیاز بمنظور حکم و اراده‏ی الهی استخاره می‏کند و به خواب می‏رود و بعد چیزهایی را در مقابل دیدگان خود می‏بیند که ملهم از حکم خداوندی قادر و ازلی است و اگر اراده‏ی خداوند بر آن باشد، قادر(۱) به درک آن می‏باشد.

پی‏نوشت‏ها:

۱ ـ منظور همان خواب نما شدن است.

منبع: آفتاب

متنظر نظرات شما هستیم

نظر خود را بنویسید

فروشگاه موکاپ و گرافیک
Logo
Shopping cart